خاطرات من و ني ني

همینجوری

موضوع خاصی واسه نوشتن ندارم.روز مادر گذشت بدون واژه مادر برای من...روز پدر نزدیکه بدون تکرار واژه پدر در خانه ما.........و بدون بودن پدرم در این دنیا ......... باشه تلخ نمی نویسم......... قراره کیف لپ تاب برای همسری بدرستم چرمی و بهش عیدی بدم.البت خودشم کمکم می کنه...........حتما عکسشو می ذارم.این روزا برای خانم دوست رضا دارم یه کیف مجلسی درست می کنم که دو ماه دیگه عروسیشونه برای روی جهیزیه سفارش داده. از اول اردیبهشت دارم صبح ها می رم داروخونه ذبیحی خیابون کاشانی خیلی خوبه با دکتر حباب آشنا شدم که با من هردو شبفت صبح هستیم خیلی خانم با شخصیت و خوبیه .چیزای زیادی ازش یاد می گیرم.خلاصه خیلی خوبه و اوایل سخت بود صبح تا ظهر روی پا ایست...
20 ارديبهشت 1393
1